فجر انقلاب جواد محدثی غوغای عشق محمد رضا یاسری (چمن) سالگرد انقلاب سالگرد انقلاب آمد پدید فجر رحمت در خلال ده شب از بهمن، برون کلیم معجزه نشان زتیر ظفر آفرین بهمن داشت یک گل و صد بهار یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود شمیم بهار بیا بیا که شمیم بهار میآید فجر بیداری رسید موسم بهمن بهار باز آمد فصل شروع كبوتر خلیل ذكاوت (ساحل)
برخیز، که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز
فجر است و سپیده حلقه بر در زده است
روز آمده، تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سرزده است
«والفجر» که سوگند خدای ازلی است
روشنگر حقی است که با «آلعلی» است
این سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسینبنعلی» است
شب رفت و سرود فجر، آهنگین است
از خون شهید، فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است
شب طی شد و روز روشن از راه رسید
خورشید امید شرق، از غرب دمید
عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمی تازه دمید
این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقیو غربی است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و یکپارچگی
زیباتر از این نمیتوان پیدا کرد
جانهای جهانیان به لب آمده است
جان در پی حق، داوطلب آمده است
جمهوری اسلامی ما در این قرن
فجری است که در ظلمت شب آمده است
بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگی گذشته، یارب مپسند
این در که بهروی ما گشودی از مهر
بار دگر از قهر، خدایا تو مبند
*****
یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود
و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار
و آن عجب نقشی که آن زیبانگار آورده بود
عشق ما صد رشته جان در لعل نوشش بسته بود
حسن او صد چشم دل، آیینهوار آورده بود
از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق
موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود
منکران گفتند با یک گل نمیگردد بهار
لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود
شبپرستان را به کار خویش حیران کرده بود
آفتاب ما که صبحی بیغبار آورده بود
«ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود»
کان چنان، باغ محبت گل به بار آورده بود
در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق
در «چمن» هر گوشهای را، صد هَزار آورده بود
*****
انقلابی چون سپیده پرنوید
فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق
فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق
انقلابی چون سحر ظلمت شکن
تا به عمق کلبهها پرتوفکن
فجر نورافشانی قرآن و دین
فجر قدرتیابی مستضعفین
انقلابی چون شفق سرشارِ خون
گوهر آزادگی را آزمون
فجر عزت، فجر رشد کارها
فجر دیگرگونی معیارها
انقلابی پیشرو مانند برق
در شکوهش عقل عالم مانده غرق
فجر جمهوری اسلامی کزان
صدهزاران روزِ روشن شد عیان
فجر برچیدن بساط زور و زر
شام استبداد آوردن به سر
انقلابی پر زشیران بیشهاش
نعره الله اکبر ریشهاش
سوره «والفجر» گر خوانی عمیق
راز این ده شب از او یابی دقیق
*****
صدهزاران فجر آمد، گونهگون
مهر روشن بر سیاهی چیره شد
چشم خفاش از فروغش خیره شد
فجر رحمت، فجر دولت، فجر نور
فجر آزادی زبند ظلم و زور
مهر، در آغوش ملت، جا گرفت
انقلاب او همه دنیا گرفت
*****
شبی که بارقه صبح را به گردن داشت
ندیده بود کسی این قدر که ما دیدیم
شکوه فصل بهاران که باغ بهمن داشت
کلیم معجزه از راه دور میآمد
خبر ز وادی طور و دیار ایمن داشت
دمیده بود به گلزار شهر ما گل سرخ
ولیک باد خزان طبع گلپراکن داشت
زکاف عشق پدیدار آمد آن خورشید
که در رکابْ هزاران چراغِ روشن داشت
شفق در آینه روی او نمایان بود
به گِرد مهر رخش آفتاب خرمن داشت
زآسمان نگاهش ستاره جاری بود
به سوگواری گل، ژالهها به دامن داشت
پیام داشت زقرآن پیام داشت زفجر
زعشق سرخ حسینی خطی معین داشت
بهار آمد و بر شاخهها جوانه دمید
در این سرا که به باغش خزان نشیمن داشت
*****
و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود
یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار
و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود
عشق را صد رشته جان، در لعل نوشین بسته بود
حسن راصد چشم دل، آیینه وار آورده بود
از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق
موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود
منکران گفتند با یک گل نمیگردد بهار
لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود
در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق
در چن هر گوشهای را صد هزار آورده بود
*****
دل رمیده ما را قرار میآید
سر از افق بدرآورد صبح آزادی
سرود فتح و ظفر زین دیار میآید
بیا که شد سپری دوره تباهیها
زمان سروری و اقتدار میآید
گریخت ظالم و برچیده شد بساط ستم
نهال حق و عدالت به بار میآید
بیا که گر رود اهریمن از وطن بیرون
فرشته از طرف کردگار میآید
خوش آمدی به وطن مقدمت گرامیباد
صدای هلهله از هر گذار میآید
*****
جلال محفل ما، یار دل نواز آمد
به پاست خیمه آلالههای صحرایی
«و ان یکاد» بخوان موسم نیاز آمد
درون هر ورق سبز بنگری، بینی
جمال یوسف مصری در این تراز آمد
چراغ لاله فروزان شد از دم عیسی
شمیم یاد عزیزانِ پاکباز آمد
زمان، زمان طلوع است و فجر بیداری
کنون که جلوه خورشید برفراز آمد
*****
[به بهانه دهه پیروزى انقلاب اسلامى]
هر وقت یاد آن شب دیجور مىكنیم
روى سپاس بر حرم نور مىكنیم
امروز فكر آن شب ننگین كشنده است
حتى خیال آن تب سنگین كشنده است
شب بود و قصه، قصه مرگ ستاره بود
حرف از گل و بهار به رمز و اشاره بود
هر شب نسیم سرد و غمانگیز مىوزید
زُهم هزار ساله پاییز مىوزید
دیگر بهار و غنچه و باغى نمانده بود
سوسوى گرم و نرم چراغى نمانده بود
دیگر كسى سرود تَذَرْوى نمىشنید
حتى شبانه قصه سروى نمىشنید
هر كس كه مذهب دل و آیین عشق داشت
هر كس كه روى شانه تبرزین عشق داشت
سهمش سكوت كنج شبى بىترانه بود
سهمش غریبى و قفس و تازیانه بود
فصل سماع بىنى و تنبور مىگذشت
شبهاى عشق بىمى و سنتور مىگذشت
هر لحظه سنگ باد سر بید مىشكست
شب با غرور كاسه خورشید مىشكست
بر استخوان آینه ساتور خورده بود
خنجر به چشم حنجره نور خورده بود
پرهاى نور در قفس شب شكسته شد
چشمان تیز و روشن آیینه بسته شد
تا ننگرند آیه اعجاز روشنى
تا نشوند لهجه آواز روشنى
بستند باز هم ید بیضاى آفتاب
بستند باز چشمه آوازهخوان آب
آیات نور شبزده تفسیر مىشدند
اصحاب آب تبزده زنجیر مىشدند
بند ریا به خرقه پشمینه مىزدند
قفل سكوت بر لب آئینه مىزدند
از بسكه صبح، صبح سیاه دروغ بود
بسكه ترانهها همگى بىفروغ بود
دیگر به هیچ حنجره ایمان نداشتیم
حتى به اصل پنجره ایمان نداشتیم
* * *
رندى كجا؟ كه جرأت ساقى شدن كند
شولاى شوق و شور و شرر را به تن كند
رندى كجا؟ كه جام به گردش در آورد
چرخى زند، نیاز خماران بر آورد
رندى كجا؟ كه قفل درِ بسته بشكند
در را به روى كوچه دلخسته بشكند
رندى كجا؟ كه پرده به یكسو زند شبى
كى آن قلندر است كه یاهو زند شبى؟
قحطالرجال گشته مگر؟ این چه سالى است
رقصى كجا؟ میانه میدان چه خالى است
همزاده پیاله و همنام جام كو؟
فرزند پاك عشق علیهالسلام كو؟
از هر كه شد گسسته دگر اعتماد ما
تا اینكه سر رسید سوارى به داد ما
آنكس كه آب آینه بند نگاه او
ابروى ماه كشته چشم سیاه او
یك قطعه از موسیقى عرفانىاش، بهار
یك مصرع از قصیده پیشانىاش، بهار
خورشید بیتى از غزل چشم مست او
مهتاب نصف حلقه انگشت دست او
اصلش به اصل ریشه خورشید مىرسید
پشتش به اوج قله توحید مىرسید
گُردى كه باد سرخ به گردش نمىرسید
ترفند شب به صبح شگردش نمىرسید
پیكى كه هفت بادیه زیر ركاب داشت
در چشم خویش حنجره آفتاب داشت
مستى كه سبز بود لهجه ناب سرودنش
رندى كه سرخ بود لحظه طوفان نمودنش
آن آذرخش، صاعقه، طوفان، تگرگ، برق
آن شروهخوانِ شاهدِ شیرینِ شمسِ شرق
آن كس كه هیچ كس به خدا مثل او نبود
اهل ریا و من منم وهاى و هو نبود
آن كس كه نام او؛ خلف سرخ ذوالفقار
در یك كلام، آنكه شده: ختم روزگار
* * *
رندى كجا؟ كه جرأت ساقى شدن كند
شولاى شوق و شور و شرر را به تن كند
ناگه یكى به هیبت دریا قیام كرد
كوه شكوه گل زد و یكجا قیام كرد
میرى رسید، جمع نمود این قبیله را
بالا كشید شعله سرد فتیله را
چرخى زد و سرود كه هان! قُم مِنَ السّكون
رقصى گرفت و خواند كه حىّ عَلى الجنون
سر زد چون آفتاب، كه دوران شب بس است
روز محمد(ص) است، شب بولهب بس است
پا شد پر از خروش، كه آتش به پا كنید
چرخى زنید، سوگ سیاوش به پا كنید
فریاد زد بلند كه غیرت نمرده است
زنده است علىّ، ولى و ولایت نمرده است
درویش رند پاشد و دف را به كف گرفت
پشتش هزار مست به یك لحظه صف گرفت
او با تمام حنجره خویش مىسرود
كهاى شانههاى زخمى محنتكش كبود
باور كنید موسم آرش رسیده است
فصل جنون خون سیاوش رسیده است
باور كنید تله شیطان گسستنى است
این دیو رفتنى است، طلسمش شكستنىست
باور كنید موسم سبز چراغ را
سال بهار را و سحر را و باغ را
باور كنید شیشه عمر هوس شكست
فصل رهایىست، غرور قفس شكست
باور كنید گردش این مىبه كام ماست
باور كنید قرعه مستى به نام ماست
مؤمن شوید باز به آغاز فصل نور
مؤمن شوید باز به قانون اصل نور
شب، گرچه زجر از خم زنجیر مىكشیم
فردا، قسم به فجر كه شمشیر مىكشیم
فردا، قسم به صبح كه فرداى دیگر است
فردا، درست فصل شروع كبوتر است
* * *
سالار سبز قافله یادت به خیر باد
ایوب صبر و حوصله یادت به خیر باد
وقتى به روى ما گل لبخند مىزدى
ما را به باغ آینه پیوند مىزدى
شد لهجه تو شروه اردیبهشت ما
چشم تو بود بتكده ما، كنشت ما
اینك بهار بىتو دوباره رسیده است
بىتو دوباره فصل ستاره رسیده است
سوگند مىخوریم كه ما باز عاشقیم
واللّه عاشقیم، ز ایل شقایقیم
اینجا همیشه حرف، همین حرف عاشقى است
آیین این قبیله عاشق، شقایقى است
ماییم و باز راه سپیدى كه روبهروست
ماییم و باز فصل شهیدى كه روبهروست
گرچه ز بار داغ شهیدان شكستهایم
اما كمر به راه سفر سخت بستهایم
- برچسب ها:12 بهمن سخنرانی امام ،جملات زیبا درباره دهه فجر ،درباره دهه فجر ،سروده های انقلابی ،شعر 22 بهمن ،شعر به مناسبت دهه ی فجر ،شعر در رابطه با دهه فجر ،شعر در مورد دهه ی فجر ،شعر درموردپیروزی انقلاب ،شعر دهه فجر برای نوجوانان ،شعر كودكانه دهه فجر ،شعر ی كوتاه در مورد 22 بهمن ،شعر ی دهه ی فجر ،شعردهه فجر ،متن سرودهای انقلابی ،متن شعر در مورد بیست و دو بهمن ،متن شعر های انقلابی ،متن شعرء درمورد22بهمن ،یك شعر جدید برای دهه ی فجر ،